English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1348 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to die a dry death U مردن بدون انکه علت مرگ غرق شدن یاکشته شدن باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
customs of war U اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
forwarding merchant U حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
equitable mortgage U بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
inoffensively U بی انکه زننده باشد
without his knowing it U بدون انکه بداند
irrelatively U بی انکه وابستگی داشته باشد
ineffectively U بی انکه اثری داشته باشد
frothily U بی انکه مغزیامعنی داشته باشد
on cne's own initiative U بی انکه کسی گفته باشد
for no p reason U بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
numbly U بی انکه حس داشته باشد یا تکان خورد
inartistically U بی انکه نشان هنراز ان نمایان باشد
inefficaciously U ناسودمندانه بی انکه سودیا فایدهای داشته باشد
pointlessly U بی انکه معنی ویژه یا لطفی داشته باشد
profound gangrene U یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
to die without issue U بدون اولاد مردن
to drag in a subject U موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
latest event time U دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
individualism U فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
inadvisably U بدون اینکه صلاح باشد
irrelevantly U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
incomparably U بدون اینکه نظر داشته باشد
off the point U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
apomict U کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
industrial union U اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
assistance U کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
standalone U ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد
divan cover U [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
unmoderated list U لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
whoever U هر انکه
one who U انکه
encke U انکه
he who U انکه
or U یا انکه
that which U انکه
simple design U طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
bolshevism U مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
tenthly U دهم انکه
provided U بشرط انکه
provided U مشروط به انکه
imprimis U اول انکه
imprlmis U نخست انکه
for one thing U یکی انکه
seventhly U هفتم انکه
on one side <adv.> U یکی انکه
before U پیش انکه
for one thing <adv.> U یکی انکه
ninthly U نهم انکه
on the condition that U به شرط انکه
that U که برای انکه
while U حال انکه
on the one hand <adv.> U یکی انکه
even if U ولو انکه
secondly U دوم انکه
in the second place U دوم انکه
innocuously U بی انکه گزندی رساند
his reputed son died U انکه پس اوبشمارمیرفت مرد
his reputed son died U انکه مشهوربودپسراوست مرد
lastly U اخر از همه انکه
harmlessly U بی انکه اسیبی رساند
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
out of sigt out of mind U از دل برود هر انکه از دیده برفت
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
affimable U شایسته انکه بطورقطع گفته شود
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
affirmance U افهارسخنی بقیدراستی وقطعیت بی انکه سوگندی بخورند
parathesis U پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
orthopaedy U معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
permanent set U حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
inexorably U بی انکه نرم شودیا بلابه کسی گوش دهد
to kick the bucket U مردن
pop off U مردن
pass on <idiom> U مردن
decease U مردن
to lose one's life U مردن
expire U مردن
demise U مردن
drop off U مردن
expiring U مردن
pass away U مردن
gasp out life U مردن
kick the bucket <idiom> U مردن
to come to ones end U مردن
go off U مردن
to die in harness U مردن
to join the majority U مردن
to be food for worms U مردن
to hand in ones checks U مردن
to go west U مردن
to cross the styx U مردن
to end one's days U مردن
to be no more U مردن
to bite the dust U مردن
to give up the ghost U مردن
to g. out life U مردن
die U : مردن
perish U مردن
to kick off U مردن
to lie low U مردن
expires U مردن
to lose plant U مردن
knock off U مردن
perishes U مردن
to snuff out U مردن
to hop the perch U مردن
perished U مردن
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
tie in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
to spray a tree U داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
tie-ins U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
to die or to live U مردن یازیستن
to die hard U سخت مردن
to die in ones shoes U ناگهان مردن
ready to die U اماده مردن
tamper U ناخنک مردن
starves U از گرسنگی مردن
starve U از گرسنگی مردن
starved U از گرسنگی مردن
electrocute U مردن در اثربرق
To die like a dog . U بروزگار سگ مردن
quails U ترسیدن مردن
quail U ترسیدن مردن
strave U از گرسنگی مردن
to d. from wound U از زخم مردن
to d. in poverty U درفقر مردن
starving U از گرسنگی مردن
dying U مردن مرگ
to die young U جوان مردن
electrocutes U مردن در اثربرق
electrocuting U مردن در اثربرق
electrocuted U مردن در اثربرق
to die [of] or [from] U مردن [از] یا [در اثر]
to starve to death U از گرسنگی مردن
fetch ahead U فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
sacks U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
necrosis U مردن نسوج زنده
die down U روبزوال نهادن مردن
pass out U مردن ضعف کردن
to die a miserable death U مردن [تحقیر آمیز ]
to die of hunger [thirst] U از گرسنگی [تشنگی] مردن
to die of f. U ازقحطی یاگرسنگی مردن
to die in ones bed U بمرگ طبیعی مردن
to die of an illness U در اثر بیماری مردن
to croak U مردن [تحقیر آمیز ]
d. wish U خواهش هنگام مردن
to pass a way U مردن نابود شدن
predecease U قبل از دیگری مردن
to d. a matural death U بمرگ طبیعی مردن
to snuff it [British E] U مردن [تحقیر آمیز ]
to peg out [British E] U مردن [تحقیر آمیز ]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
the block U مردن بوسیله گردن زنی
to die a natural death U در اثر مرگ طبیعی مردن
to bleed to death U ازبسیاری خون امدن مردن
give up the ghost <idiom> U مردن ،دست کشیدن از کار
to d. in one's bed U دراثر پیری یا بیماری مردن
predecease U پیش ازواقعه معینی مردن
to die a thousand deaths U هزار مرگ و میر مردن
to go to the shades U مردن سایه دار کردن
to conk out U مردن [تحقیر آمیز] [اصطلاح]
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
the dying father said U پدر که درحال مردن بود گفت
to die from an injury [a wound] U به علت آسیب دیدگی [زخمی] مردن
i would sooner die than lie U مردن را به دروغ گفتن ترجیح میدهم
to die a violent death U مردن ناشی ازمرگ غیر طبیعی
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
short shrift U مهلت مختصربرای اقرار بگناه پیش از مردن
d. of macabre U تصویری که دسته مردن راازپست و بلند نشان میدهد
picking U پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
to be broken on the wheel U روی چرخ گاری مردن [نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
prior possession U تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
Recent search history Forum search
1postside
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com